عدهای با اشاره به بخشی از سخنان وی که میگوید: «ائمه جمعه می دانستند طبق نظر امامین انقلاب طرح این نوع مسائل- عدالتخواهی - به صورت مصداقی ممنوع است.» برداشت خود را منعکس کردند و از باب نقد وارد شدند. آنها نوعاً در مطالب خود، اشاراتی غیرمرتبط به کلام رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه داشتند که وانمود میکرد با اصل مبارزه با فساد مخالفت شده است. حال آنکه بخش دیگر اظهارات حاجعلیاکبری نشان میدهد، وی دیدگاهی راسخ و از منظر آموزههای دینی به این مقوله دارد.
رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در همان جلسه علاوه بر آنچه در کلیپ تقطیعشده آمده، میگوید: «حواسمان هست و توجه داریم آنجا که بحث مصادیقی است که میخواهد به آنها یک نسبتی داده شود، در بافت حاکمیتی و از طریق خودش دنبال بشود، اما در آن دنبال کردن شبکه امامت حق کوتاه آمدن ندارد. اگر به روی ظلمی که در منطقه او دارد اتفاق میافتد و فسادی اگر در منطقه او رخ میدهد، چشم ببندد و کوتاه بیاید، از نظر ما دیگر امام جمعه نیست و فاقد صلاحیت است. او منعزل است، عزل نمیخواهد. در منطقه او ظلم یا فسادی اتفاق بیفتد و او بیتفاوت باشد، دیگر امام نیست. دیگر خودش عادل نیست و نمیشود به او اقتدا کرد. او به آن منطقه رفته تا آنجا را از این مسائل صیانت کند. این جزو طبع کار است.»
علاوه بر واکنشهای داخلی، رسانههای معاند و معارض انقلاب اسلامی نیز در این موضوع مشغول هیاهو، تخریب و فضاسازی شدند، حال آنکه اغلب این نقدها و کل آن فضاسازیهای بیرونی نسبتی با مجموع اظهارات حاجعلیاکبری ندارد.
در کنار این ماجرا رئیس مجلس روز چهارشنبه هفته گذشته از تذکر رهبرمعظم انقلاب درباره چگونگی ورود مجلس به مباحث مبارزه با فساد خبر داد. به گفته قالیباف، رهبرانقلاب در تذکری به مجلس شورای اسلامی در خصوص اعلام اسامی افراد در گزارش یکی از کمیسیونها فرمودند: «نباید پیش از اثبات جرم موضوع را رسانهای میکردند دنبال کنید و به نحوی جبران شود.»
این ماجرا باب بحث های مختلفی درباره چگونگی عدالت خواهی و مبارزه با فساد را گشود. عدالت آرمانی بسیار مهم و نیاز امروز کشور است. موضوعی که در آن ضعف ها و عقب ماندگی هایی دارم. اما چگونه و چطور باید به دنبال تحقق عدالت و مقابله با فساد بود؟
مروری بر بیانات رهبرمعظم انقلاب نشان می دهد ایشان در این مورد دو تذکر مهم دارند؛ نخست ممنوعیت ورود مصداقی و دوم ممنوعیت صدور حکم. رهبرانقلاب بارها این دو را تذکر دادهاند. چند مورد از تذکرات رهبرمعظم انقلاب را ببینید:
- گفتمان عدالتخواهی را فریاد کنید اما انتقاد شخصی و مصداقسازی نکنید. (14/2/1387)
- من گفتم حتی جرمی که ثابت شد، اصل نباید بر افشای آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمی است، یک غلطی کرده، مجازات هم میشود، خانواده او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهی نکردهاند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ (19/5/1390)
- روی قوه قضائیه فشار میآورند که آقا افشا کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشا کردن. بله در موارد خاص شارع مقدس مشخصا و معینا خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاص است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتی که در فضای جامعه روحیه تعمیم وجود دارد که یک چیزی را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلی باید احتیاط کند. (6/4/1390)
- یک عده ... همه را فاسد و کجدست و ناپاکدامن تلقی میکنند و اگر کسی هم چنین تلقیای داشته باشد خوششان میآید. من در همان نامهی هشت مادهای هم همین سفارش را کردم. گفتم کار را بیجنجال پیش ببرید. ما میخواهیم حقیقتا با فساد مبارزه شود. جنجال لازم نیست. بله، خبررسانی به مردم خوب است وقتی کار تمام شده باشد. (22/2/1382)
مواضع رهبر انقلاب در این سالها برای برخی افراد سنگین تمام شد. این افراد برای آنکه بتوانند از این چارچوبها خود را خلاص کنند دوگانه عدالت-ولایت را مطرح کردند. گفتند عدالت بر ولایت تقدم دارد. گفتند عدالت معنای مستقلی دارد و نیازی به ولایت نیست.
آیت الله میرباقری در کتای ولایت الهیه خود مینویسد: «امام آمده است برای « لیقوم الناس بالقسط»؛ آن هم نه قسط اجتماع که قسط اجتماع مقدمه است برای قسط باطنی.»
امام خمینی(ره) در تفسیر سوره حمد نیز مینویسد: «صراط مستقیم آن صراطی است که یک سرش اینجاست و یک طرفش خداست... راه عدالت است.» و سپس ادامه میدهند: «والصراط المستقیم امیرالمومنین.»
امام خمینی(ره) در آداب الصلوه نیز مینویسند: « حقیقت ولایت ظهور الوهیت است.»
ولایت محرک است. امام قیام میکند و بلند میکند. چه کسی میتواند عدالت را بدون امام تصور کند؟
اما این کج اندیشی صرفا یک راه فرار از چارچوبهای منطقی و دقیق ترسیم شده از سوی ولی جامعه بود.
۱۶ شهریور سال ۱۳۸۸ رهبر انقلاب میفرمایند: «اگر عقلانیت در عدالت نباشد، گاهی اوقات عدالت به ضد خودش تبدیل میشود.»
ایشان در همان سخنرانی میفرمایند:« اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، عدالت میشود یک شعار تو خالی.
عدالت اصل اساسی انقلاب و اسلام است.» رهبرانقلاب در 10 آبان 1383 می فرمایند: «گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است، همه چیز ماست.» جوانان انقلابی که دل در گرو انقلاب و اسلام دادهاند از این اصول اساسی کوتاه نخواهند آمد. اما در این مسیر نمیشود ظالمانه جلو رفت. این اصل ماکیاولی که نتیجه به هر قیمت در این ماجرا جواب نمیدهد. عدالت به هیچ وجه از غیر مسیر درست محقق نخواهد شد. عدالت لحظه لحظه نفس کشیدن در مسیر تحقق نهایی است. هر کج روی یعنی ضدیت با عدالت. چه در مسیر تحقق چه در نتیجه نهایی.
آبروی مومن از حرمت کعبه بالاتر است و این چیز کمی نیست.نمیشود به بهانه عدالتخواهی به افراد ظلم کرد.عدالتخواهی را باید از مسیر درست خود دنبال کرد.
ارسال نظرات